دانش آموز محمدرسول زند

سلام به همه هم وطنان گرامی

دانش آموز محمدرسول زند

سلام به همه هم وطنان گرامی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

سفرنامه راهییان نور

ما با فک و فامیل پدرم و دوستان پدرم به سمت دوکوهه ساعت ۷:30 صبح راهی شدیم رفتیم و رفتیم تا بعد از قم در یک استراحتگاه ایستادیم تا اگر خریدی داریم بکنیم و ما آنجا نان و پنیری خریدیم تا در اتوبوس صبحانه بخوریم و دوباره حرکت کردیم و در راه هم تا وقتی که برسیم نهار چند جایی ایستاد و رفتیم و رسیدیم به استراحتگاه نهار نماز آنجا نماز را خواندیم و غذا را که جوج بود با نوشابه خوردیم و رفتیم و رفتیم تا به استراحتگاه نماز مغرب رسیدیم البته تا وقتی به آنجا برسیم چند جای دیگر هم نگه داشت که ما دو ساعت از اتوبوس های دیگر عقب افتادیم وقتی نماز را خواندیم به سمت دوکوهه راهی شدیم و رسیدیم به اردوگاه کلهر رفتیم ولی اردوگاه دوکوهه نرفتیم چون در حال بازسازی است و برای دیدن هم می خواستیم برویم نماز مغرب را آنجا بخوانیم بخطر نگه داشتن بیهوده ی راننده به دوکوهه هم نرسیدیم و شب هم رفتیم در خوابگاه شام سالاد الویه دادن با نوشابه بعد بخاطر کمبود پیریز برق و باتری خیلی کم دستگاه ها تا ساعت ۲ بیدار بودیم که تبلت و موبایلمان شارژ شود و بعد گرفتیم خوابیدیم و بعد صبح برای نماز صبح بیدار شدیم و نماز جماعت خواندیم و بعد صبحانه خوردیم و راهی شوش و عملیات فتح المبین شدیم و بعد از بازی کردن نمایش در آنجا به سمت اتوبوس ها حرکت کردیم و با اتوبوس ها به سمت اهواز برای نهار و نماز حرکت کردیم آن روز نهار قرمه سبزی دادن و دوباره برای نگه داشتن بیهوده ی  اتوبوس باز هم آخرین اتوبوس رسیدیم و وقتی نهار را خوردیم به سمت خرمشهر و به سمت شلمچه حرکت کردیم و دوباره هم آخرین اتوبوس رسیدیم و بعد از زیارت شهدای شلمچه و دیدن و توضیح آقای قاسم خانی از شلمچه و حرکت به سمت محل استقرار نماز مغرب و اسکان شب اتوبوس ما باز هم آخرین اتوبوس به اردوگاه رسید اول در آن جا اسکان یافتیم و سپس نماز مغرب را خواندیم و پس از نماز شام را که مرغ با نان و دوغ بود دادند و خوردیم و سپس چون اینترنت داشت همه رفتن سراغ اینترنت و خوابیدند و صبح بلند شدیم نماز صبح خواندیم و بعد صبحانه دادند و سپس حرکت کردیم به سمت طلاییه و بعد از توضیح پسر دایی پدرم از طلاییه رفتیم و شهدای طلاییه را زیارت کردیم و برای نهار راهی محل خوردن نهار شدیم و دوباره آخرین اتوبوس و نهار آنجا سبزی پلو لبنانی بود غذا به نظر من خیلی خوش مزه بود ولی به نظر دیگران بد مزه و خشک بود غذا نهار را خوردیم و به سمت هویزه حرکت کردیم و آنجا هم برای شهدا فاتحه خواندیم و به سمت یادمان شهدای تازه تفحص شده حرکت کردیم باز هم آخرین اتوبوس و بعد از زیارت آن شهدای پاک به سمت مرقد حضرت شوش دانیال حرکت کردیم و باز هم آخرین اتوبوس و بعد از زیارت حضرت شوش دانیال و خواندن نماز مغرب با اسکورت پلیس به اردوگاه رفتیم و شب شام را که چلو مرغ بود با نوشابه خوردیم و خوابیدیم و صبح برای نماز صبح بیدار شدیم و نماز خواندیم و صبحانه را خوردیم و وسایل را جمع کردیم تا راهی تهران شویم و بعد از خدا حافظی کوتاه راهی تهران شدیم و راننده اتوبوس بخاطر بچه اش هر 20 دقیقه نگه می داشت و پسرش را دستشویی صحرایی می برد و نماز ظهر را در بروجرد خواندیم تا اول وقت باشد و دوباره به سمت محل استراحت و نهار حرکت کردیم وباز هم برای نهار به جای قبلی رفتیم و دوباره آخرین اتوبوس و بعد از خوردن جوج با نوشابه دوباره به سمت تهران حرکت کردیم و نماز مغرب را هم در قم خواندیم و به سمت تهران 

حرکت کردیم و بعد از 3 ساعت به محل قرار که همان محل اولیه ی حرکت بود که در بلوار کشاورز بود رسیدیم البته هر کس که سر راه، خانه اش بود و یا مسیر راه خانه اش بود، می توانست پیاده شود


این بود سفر نامه سفر راهییان نور عید نوروز سال 1395

محمد رسول زند
۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر